خدايــــــــــــــــا !!
خداوندا خدايـــــــا باز ميپرسي تو از حالم ؟!
چه گويم من كه بيدار هستم و از خشم سرشارم
سكوتي دارم ودر سينه ام فريادِ فرياد است
ز اين نامردميها روح من بيمار ِبيمار است
غريو بانگ الله اكبرم بايد بلــــرزاند
تمام پايه هايي را كه ميدانم نميماند.
( راحله 29 خرداد)
بعد نوشت:
ما ز ياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم
+ نوشته شده در جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۵۱ ق.ظ توسط راحله
|