.
من آمدم من آمدم چون ذره های آتشین
برجانِ هرکس در زنم نه عقل میماند نه دین
در جانِ من جانانِ من میگشت و میگفت ای صنم
بنگر درونِ خویش را ! هفت آسمان در خود ببین!
ای مردمان ِ نازنین این پرده ها را وازنید
بنگر به ناگه آیدش دستی برون از آستین
(راحله)
+ نوشته شده در شنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۴:۲ ب.ظ توسط راحله
|