حافظا سلسله اشعار تو مدهوشم كرد
عطر جان پرور ديوان تو  بي هوشم كرد
آب ركن آباد و گلگشت و مصلاي تو كو؟
ساقي و پيمانه و خانه ي خمار  تو  كو؟
بيا ببين كه دلم در هواي  كوي تو  رفت!
بيا بيا نظري كن كه دل به سوي تو رفت!

(راحله بهمن 87)


دلم كه مدتيست رفته حالا خودمم ميخواد با خودش ببره

تا حوالي دوست...

رو به آن وسعت بي واژه كه همواره مرا ميخواند.